لوگوی سه گوش

 خوش خیال کاغذی - کوچه باغ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کوچه باغ

خوش خیال کاغذی

دستمال کاغذی به اشک گفت:


قطره قطره‌ات طلاست


 

یک کم از طلای خود حراج می‌کنی؟


عاشقم.. با من ازدواج می‌کنی؟

 

 

 

 

اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟


تو چقدر ساده‌ای خوش خیال کاغذی!


توی ازدواج ما، تو مچاله می‌شوی


چرک می‌شوی و تکه‌ای زباله می‌شوی


پس برو و بی‌خیال باش


 

عاشقی  کجاست؟ تو فقط دستمال باش!

 

دستمال کاغذی، دلش شکست


گوشه‌ای کنار جعبه‌اش نشست


 کرد و گریه کرد و گریه کرد


در تن سفید و نازکش دوید خون درد

 

گریه

آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد


مثل تکه‌ای زباله شد


او ولی شبیه دیگران نشد


چرک و زشت مثل این و آن نشد


رفت اگرچه توی سطل آشغال


پاک بود و عاشق و زلال


او با تمام دستمال‌های کاغذی فرق داشت


خود دانه‌های اشک کاشت.چون که در میان  قلب


نوشته شده در پنج شنبه 91/9/9ساعت 4:48 عصر توسط محمد فاطمی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


M.1(H)