با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+گفتـــ فحشا کجا آيد پديد؟؟؟
.
گفتمش در کوچه هاي بي شهيد...
.
.
.
اي شهيد چرا بست نشستــــه اي؟؟؟
چرا سر در گريباني؟؟؟
فداي اين حياي تو اي شهيـــــــــد
چه عارفانه خدايي شديد ...و چه جاهلانه باختيم...
بابي انت . وامي...
.
+معلم عصبي دفتر را روي ميز کوبيد و داد زد : سارا...دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پايين انداخت و خودش را تا جلوي ميز معلم کشيد و با صداي لرزان گفت : بله خا
نم؟
معلم که از عصبانيت شقيقه هايش مي زد ، به چشمهاي سياه و مظلوم دخترک خيره شد و داد زد : (چند بار بگم مشقاتو تميز بنويس و دفترت رو سياه و پاره نکن ؟ ها؟
فردا مادرت رو مياري مدرسه مي خوام در مورد بچه ي بي انظباطش باهاش صحبت کنم )
دخترک چ
خترک چانه لرزانش را جمع کرد... بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :
خانوم... مادرم مريضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق ميدن... اونوقت ميشه مامانم رو بستري کنيم که ديگه از گلوش خون نياد... اونوقت ميشه براي خواهرم شير خشک بخريم که شب تاصبح گريه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولي موند براي من هم يه دفتر بخره که من دفترهاي داداشم رو پاک نکنم و توش بنويسم...
اونوقت قول مي دم مشقامو تمييز - كوچه باغ
+به دوستم ميگم تو چرا هم زن داري هم دوست دختــــر !؟
ميگه : مگه تو وقتي تلويزيون تو خونت داري ، سينما نميري !!؟
خدا وکيلي تو عمرم ايـنـــــقد قانــع نشده بودم !!
+ميميرند و ميروند
اما
فاجعهي زندگي تو
آن هنگام آغاز ميشود
که آدمي ميميرد
اما
نميرود ميماند
و نبودنش در بودن تو چنان ته نشين ميشود
که تو ميميري در حالي که زندهاي
و او زنده ميشود در حالي که مرده است
+يادمان باشد که هميشه ذره اي حقيقت پشت هر
“فقط يه شوخي بود”کمي کنجکاوي پشت “همينطوري
پرسيدم” قدري احساسات پشت “به من چه اصلا”
مقداري خرد پشت “چه ميدونم” واندکي درد پشت
“اشکالي نداره” وجود دارد . . .