لوگوی سه گوش

 محمد فاطمی - کوچه باغ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کوچه باغ

معنای دوم عشق

روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود. زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند.

شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به کلبه در حال سوختن رسیدند و جمعیت برای خاموش کردن

 آتش به جستجوی آب و خاک برخاستند شیوانا متوجه جوانی شد که بی تفاوت مقابل کلبه نشسته است و با لبخند به شعله‌های آتش نگاه

  می‌کند. شیوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسید: ”چرا بیکار نشسته‌ای و به کمک ساکنین کلبه نرفته‌ای!؟”

 

 

 جوان لبخندی زد و گفت: “من اولین خواستگار این زنی هستم که در آتش گیر افتاده است. او و خانواده اش مرا به خاطر اینکه فقیر بودم نپذیرفتند

 و عشق پاک و صادقم را قبول نکردند. در تمام این سال‌ها آرزو می‌کردم که کائنات تقاص آتش دلم را از این خانواده و از این زن بگیرد. و اکنون آن

زمان فرا رسیده است.

شیوانا پوزخندی زد و گفت: ”عشق تو عشق پاک و صادق نبوده است. عشق پاک همیشه پاک می‌ماند! حتی اگر معشوق چهره عاشق را به لجن

 بمالد و هزاران بی مهری در حق او روا سازد.”

 

عشق واقعی یعنی همین تلاشی که شاگردان مدرسه من برای خاموش کردن آتش منزل یک غریبه به خرج می‌دهند. آن‌ها ساکنین منزل را

 نمی‌شناسند اما با وجود این در اثبات و پایمردی عشق نسبت به تو فرسنگ‌ها جلوترند. برخیز و یا به آن‌ها کمک کن و یا دست از این ادعای عشق

 دروغین ات بردار و از این منطقه دور شو!”

اشک بر چشمان جوان سرازیر شد. از جا برخاست. لباس های خود را خیس کرد و شجاعانه خود را به داخل کلبه سوزان انداخت. بدنبال او بقیه

 شاگردان شیوانا نیز جرات یافتند و خود را خیس کردند و به داخل آتش پریدند و ساکنین کلبه را نجات دادند. در جریان نجات بخشی از بازوی دست

 راست جوان سوخت و آسیب دید. اما هیچکس از بین نرفت.

روز بعد جوان به درب مدرسه شیوانا آمد و از شیوانا خواست تا او را به شاگردی بپذیرد و به او بصیرت و معرفت درس دهد. شیوانا نگاهی به دست

 آسیب دیده جوان انداخت و تبسمی کرد و خطاب به بقیه شاگردان گفت: “نام این شاگرد جدید “معنای دوم عشق” است. حرمت او را حفظ کنید

 که از این به بعد برکت این مدرسه اوست.”


نوشته شده در جمعه 91/4/23ساعت 1:0 صبح توسط محمد فاطمی نظرات ( ) | |

فحش و تعریف ایرانی !

ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم

عجب نقاشیه نکبت…

چه دست فرمونی داره توله سگ…


چقدر خوب میخونه بد مصب…


چه گیتاری میزنه ناکس…


استاده کامپیوتره لامصب…


موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…


عجب گلی زد بی وجدان…

بی شرف خیلی کارش درسته…

دوستت دارم وحشتناک…!

اما وقتی میخوایم فحش بدیم:


برو شازده…

چی میگی مهندس…


آخه آدم حسابی…

دکتر برو دکتر…


چطوری آی کیو؟

به به! استاد معظم!

کجایی با مرام؟

باز گلواژه صادر فرمودی؟


نوشته شده در دوشنبه 91/4/19ساعت 12:27 صبح توسط محمد فاطمی نظرات ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


M.1(H)