لوگوی سه گوش

 نازنینم اَدم - کوچه باغ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کوچه باغ

س از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: 
نازنینم اَدم.... 
با تو رازی دارم !.. 
اندکی پیشتر اَی .. 
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!. 
... زیر چشمی به خدا می نگریست !.. 
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست . 
نازنینم اَدم!!. قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید !!!.. 
یاد من باش ... که بس تنهایم !!. 
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !! 
به خدا گفت : 
من به اندازه ی .... 
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ... 
به اندازه عرش ..نه ....نه 
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !! 
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت 
خسته و سخت قدم بر می داشت !... 
راهی ظلمت پر شور زمین .. 
طفلکی بنده غمگین اَدم!.. 
در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ... 
زیر لبهای خدا باز شنید ،... 
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ... 
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !... 
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!! 

نازنینم اَدم .... نبری از یادم ...


نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/9/21ساعت 10:21 عصر توسط محمد فاطمی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


M.1(H)